روژانروژان، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 15 روز سن داره

نگاره روژان

تهران-کنسرت

خاله فهیمه و رودابه خونه جدید رفته بودند و چند بار گفته بودن که بریم پیششون. جور نمیشد تا رسید به تاریخ نیمه شعبان که تعطیلی خوبی بود.و چهارشنبه تعطیل بود و پنج شنبه رو هم مرخصی گرفتم. من و تو دوتایی رفتیم به سمت تهران. خیلی خووووب بودخاله رودابه قرار بود چهارشنبه بره اصفهان. ساعت حدود 7 اینا بود که رسیدیم خونه اشون.خاله فهیمه زودتر از همه رسیده بود خونه و بقیه هم که اومدن شروع کردی به اینکه "پس کیک تولدتون کو و چرا برام درست نمیکنید!!!" خاله رودی و فهیمه هم زود برات یک کیک درست کردند و شمع و تزیین و اهنگ و ... ما هم تند تند عکس میگرفتیم. فردای اون روز خاله رودی رفت و ما هم با خاله فهیمه و الهام رفتیم...
25 ارديبهشت 1397

عید97

مرضیه دایی سعید یه دونه مرغ عروس گرفته بود و تو عاشقش شده بودی و میگفتی حیوون خونگی میخوای.از اونجایی که تا چند وقت پیش یه سگ میخواستی من زیر بار نرفتم گفتم اینو برات عیدی میگیرم. به زن دایی سارا گفتیم که یکی برات بیاره تا عید عیدی بهت بدیم. امسال با بابا ابوالفضل چندتا سبزه کاشتین برای سفره هفت سین.سبزه ها خیلی خوب شده بودن. تو هم از یه هفته جلو تر واسه خودت سفره هفت سین رو روی اوپن چیده بودی. عید امسال خیلی زود اومد. انگار کار نکرده داشتیم.ولی خوب زمان نمی ایسته!!! سفره هفت سین رو با هم چیدیم و مثل هر سال لباس پوشیدیم. و منتظر سال نو. بالاخره اومد سال نو رو میگم.داشتی دعا میکردی. تو دل بابایی بودی.صداتو میشنیدم که...
5 ارديبهشت 1397

فیلم کوتاه

سلام عزیز دلم یادته پارسال از شبکه پویا(نهال)باهات یه مصاحبه انجام دادن. مجری اون گزارش از تو خیلی خوشش اومده بود و همیشه میخواست یه کار فیلم ازت درست کنه. امسال وقتش شده بود.تماس گرفت و برای یه فیلم کوتاه ازم خواست که تو رو ببرم.یه روز جمعه قشنگ با هوای بارونی..... تو هم اماده ی امااااده. خیلی تجربه خوبی بود.اینم از عکساش.   راستی ولنتاین امسال بهم کادو دادی عزیزم. عاشقتم خانومم.   ...
5 ارديبهشت 1397
1